عشق نسترن و حسینعشق نسترن و حسین، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

یک عاشقانه ی آرام...

خواب دیشب

دیشب خواب میدیدم یه پسر به دنیا آوردم بهش شیر میدادم مدام ولی اصلا خوشحال نبودم.خیلی غمگین بودم. همسری پیشم نبود و من پیش مامانمینا بودم. بچم خیلی آروم بود اصلا گریه نمیکرد ولی من اصلا دوسش نداشتم. مامانمم دوسش نداشت میگفت چرا الان بچه دار شدی؟.... دلم برای بچه خیلی میسوخت انگار زیادی بود... هنوز رد شدن شیر از تو سینمو حس میکنم... دلم داشت میترکید. ینی این خواب چه تعبیری داره؟ ...
20 بهمن 1392

احساس این روزای من

عزیز دلم بابا پادگانه و من دفتر هستم.... دارم آخرین اصلاحاتو روی پایان نامه انجام میدم اگه خدا بخواد فردا صبح تحویلش میدم و یه سری کارای اداری داره و بعد بهم تاریخ دفاع میدن.. بابا هر از گاهی زنگ میزنه..معمولا روزی دو یا سه بار... تا یک لحظه ولشون میکنن یا کوچکترین فرصتی به دست میاره تماس میگیره. دیگه میدونم اکثرا به کدوم خط زنگ میزنه.تا صدای تلفن بلند میشه میدوم سمتش... وقتی صداشو از پشت تلفن میشنوم فقط خدا میدونه که چه حالی میشم.هم آرامش میگیرم و هم دلتنگ تر میشم هیچ وقت فکر نمیکردم تا این حد عاشقش باشم... راسته که میگن آدما وقتی از عزیزاشون دور میشن تازه قدر همو میدونن احساس عجیبی دارم این روزا هم ...
22 دی 1392
1