رفتیم خرید عروسی
سلام نفسمممم...
امروز صبحمو با خوندن خبر بارداری مجدد یکی از دوستام شروع کردم وای که چقدر خوشحال شدم الهی صحیح و سالم دنیا بیاد.الهی همه نی نیا سالم به دنیا بیانو دل مامان باباهاشونو شاد کنن...
تو هم یه روز میای و دنیای مامانی و بابایی میشی ولی اون روز احتمالا چندین ساله دیگست چون منو بابایی تصمیم نداریم زود بچه دار شیم.باید وضعیت و موقعیتمونو حسسسابی استیبل کنیم بعد شما نازدونمونو بیاریم
پریروز،ینی پنج شنبه بعد از یکی دوماه کار شدید، ساعت سه از دفتر زدیم بیرون و به خواسته من رفتیم که کمی بچرخیم و دور بزنیم.بعد یهو تصمیم گرفتم بریم یه کم خرید کنیم.اول رفتیم کریم خان یه کمی سرویسای طلاشو نگاه کردم خیلی جالب نبود و مدلارو نپسندیدم ولی یه سرویس بد نبود قیمتشم هشت میلیون میشد اما گفتم فعلا دست نگه داریم تا بعد شاید چیز بهتر دیدیم.هرچند اونقدر پول هم همرامون نبود.
بعدش رفتیم کوچه برلن و اونجا تصمیم گرفتیم چمدونو یه سری خریدای عروسی رو انجام بدیم.سه چهار ساعتی چرخیدیم.یه چمدون بزرگ خشگل،دوتا حوله پوشیدنی،یه سشوار و برسش،یه لباس خواب برای من،یه بسته لباس زیر برای منو بابایی خریدیم.میخواستیم عطرو یه روبدوشام هم برای بابایی بگیریم که دیگه دیروقت شده بود جور در نیومد.همینا شد 550 تومن وای که چقدر همه چیز گرونه!ولی همشون خییییلی خشگلن
اپی لیدی و ریش تراش و اینارو هم که از قبل گرفته بودیم
دیگه یه کمم لباس عروسارو نگاه کردیم مدلی که به دلم بشینه ندیدیم ولی از یکی دو مورد نسبتا خوشم اومد قرار شد بعدا به همراه مادرجون برم پرو کنم
فعلا همین دیگه اولین قدمو برداشتیم و ازین بابت خیلی خوشحالمبعد از مدتهای طولانی یه کم دلم باز شد.خدایا برای این حال خوش شکرت آرامشمو هیچوقت ازم نگیر
حالا در اولین فرصت تو پست بعدی عکس خریدا رو برات میذارم آخه بدون عکس مزه نمیده
خب دیگه تا بعد عزیزم