عشق نسترن و حسینعشق نسترن و حسین، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

یک عاشقانه ی آرام...

روز نوشت...

1391/4/18 0:46
نویسنده : مامانی
1,163 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقمHello

دیروز و پریروز منو بابایی خونه تنها بودیم.بقیه رفته بودن شمال.

ما هم همه وقتمون صرف درس خوندن شد!

پدرجون و دایی نیکروز هردو صبح زود از شمال برگشتن ولی مادرجون شمال موند.دلتنگشم

این یعنی اینکه تا وقتی مادرجون برگرده مسئولیت خونه با منه و باید علاوه بر درسام

به کارای خونه هم رسیدگی کنم..

 

امروز امتحان پلیس علمیمو دادم.300 صفحه مطلب بود و حسسسابی بهم فشار آورد.

فک کن من که هیچوقت حاضر نیستم از خوابم بزنمامروز صبح ساعت 6 بیدار شده بودمو میخوندم!

نگران بودم بیفتم اما خداروشکر امتحانش بد نبود.فک کنم پاس شه بره..

اومدم خونه ساعت 4 بود!از قبل به بابایی سپرده بودم زحمت بکشه ظرفارو بشوره و ناهارم

درست کنه اما...رسیدم خونه دیدم بابا خان تازه داره ناهار درست میکنه و ظرفارم نشسته!!

خیلی خسته بودم اما رفتم کمکش.ظرفارو شستم و برنج گذاشتم.خلاصه ساعت 5:30

ناهارمون حاضر شد!!

 

ناهار خوردیم یه کم خوابیدیم هرچند شیلا اینقدر بال و پر زد نذاشت من بخوابم واسه

همین الانم حسسابی کسل و بداخلاقم!

الانم رفتم پودینگ وانیلی درست کردم گذاشتم تو یخچال خنک شه بخوریم،ایناهاش:

 

 

پس فردا صب هم آخرین امتحانمه الهی زودتر تموم شه بره پی کارش خسته شدم

همین روزا زایمان خاله هست.مامان میگفت نمیتونه درست راه بره و خیلی اذیت میشه.

الهی زودتر نی نیش بپره تو بغلش راحت شه

خدایا به امید خودت

دیگه خبر خاصی نیست

برم یه کم استراحت کنمNight

تا بعد فسقلی منFlower

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (25)

نایسل
17 تیر 91 23:24
آخی مامان منم از این ظرفا داره واسه جهازشه
مامان محمدرضا(شازده کوچولو)
17 تیر 91 23:27
آفرین کدبانو ان شاالله امتحان آخری رو هم به سلامتی پشت سر بزاری گلم
نایسل
17 تیر 91 23:27
آخی من فکر کردم واسه جهازشه ولی خیلی خوشگله من خیلی دوسشوتن دارم
نایسل
17 تیر 91 23:28
فکرنمیکردم هنوز باشه این مدلی
نایسل
17 تیر 91 23:28
هه بیکاری تنهایی شوهرم اومده تهران تنهام
نایسل
17 تیر 91 23:33
واسه کار اومده قهریم برای همین منو نیورد
نایسل
17 تیر 91 23:34
آره یکم به خاطر اون شب تو پارک و چرت پرتایی که گفتیم میترسم
نایسل
17 تیر 91 23:34
منم دوست دارم مامان من سینی دیس میوه خوری آجیل خوری همه چیشو داره ست کامل
نایسل
17 تیر 91 23:35
تو درس چی میخونی؟ االان که ددانشگاه ها ها تعطیله
نایسل
17 تیر 91 23:43
ما که تو لیسانس موندیم خوش به حالت عزیزم
نایسل
17 تیر 91 23:44
الان نمیترسم وقت خواب میترسم
نایسل
17 تیر 91 23:47
میدونی سارا در مورد اون اسمشو نبر اون شب یه خاطره گفت من الان علیررضا خواب بود کلی مشککل داشتم چه برسه الان زیر پتو خفه میشم نفسم بالا نمیاد
مامان عسل و آریا
17 تیر 91 23:50
خسته نباشی عزیزم
نایسل
17 تیر 91 23:55
باید همین کارو بکنم
نایسل
17 تیر 91 23:57
منم عاجقتممممممممممممممممممم بوسسس
مامان محمدرضا(شازده کوچولو)
18 تیر 91 0:18
آره نسترن جون اعصابمو بهم ریخت
نایسل
18 تیر 91 0:34
دیگه دیگه
مهسا
18 تیر 91 0:35
ایشالا همه امتحانات خوب میشه گلم
نایسل
18 تیر 91 0:38
16 اسفند عزیز دلم تو چی
نایسل
18 تیر 91 0:49
آخی عزیززز دلم تولدت نزدیکه من 67 هستم تو چی
الهام مامان رامیلا
18 تیر 91 1:41
مرسی نسترن جان ممنونم که یادم بودی عاشقتم عزیزم
دخترم عشق من
18 تیر 91 7:42
سلام خسته نباشید از امتحانات و خونه داری . جای مامانتون خالی نباشه. ایشالله زودتر امتحاناتتون تموم بشه با خیال راحت استراحت کنی.میبوسمت گلم
مهسا
18 تیر 91 11:43
عکس بار اول گذاشتم ولی بار دوم و سوم نه. تارا جونم نی نی وبلاگ داره و خاطراتش و همینجوری معمولی مینیویسه که. پس اون چه جوره؟
مامان پریسا
22 تیر 91 1:58