دوران خوش کودکی
سلام مامانی
نمیدونم امروز چرا اینقدر کسلم!شاید به خاطر اینه که صبح بد از خواب بیدار شدم
تمام بدنم درد میکنه و اصلا حال ندارم که تا ساعت 6 موسسه بمونم ولی چاره ای نیست.
بالاخره دیشب با کلللی زحمت نگارش پایان نامه بابا تموم شد.قرار بود امروز ببره قزوین به استاد راهنماش نشون بده مه اون تایید کنه و بهش وقت دفاع بده.البته اگه تایید کنه و بازم سنگ جلو پاش نندازه.الان بهش زنگ زدم تو راه بود...
داشتم یه گشتی تو اینترنت میزدم یه سری عکسای قدیمی و خاطره انگیز دیدم که حسسسابی منو برد تو حال و هوای دوران کودکیم...
یادش بخیر...بچه که بودم همیشه بعد از خوردن ناهار مادرجون منو با خودش میبرد که بخوابونه ولی من هیجوقت دوست نداشتم برم بخوابم.دلم میخواست برم بشینم پای تلویزیون و کارتون ببینم اما مادرجون اجازه نمیداد...میگفت اگه نخوابی بزرگ نمیشی و همیشه همینقدری میمونی.اون موقعا فک میکردم این خیلی بده که همیشه همینقدری بمونم ولی اگه الان بود هیچوقت هیچوقت نمیخوابیدم که همیشه همونقدری بمونم.چه عالمی بود عالم کودکی...
ولی منم زرنگ بودما!وقتی دراز میکشیدیم اونقدر منتظر میموندم تا مادرجون خوابش میبرد و بعد یووووواش و بی سر و صدا فلنگو میبستمو تندی میومدم مینشستم جلو تلویزیون و حسسابی کارتون میدیدم.آخ که چه مزه ای میداد...
اینا یه سری کارتوناییه که مامان حسابی باهاشون خاطره دارم
این کارتون خاله ریزه و قاشق سحر آمیز بود.خیلییییییییی دوسش داشتم
این کارتون پسر شجاعه خیلی قشنگ بود هنوز صدای پسر شجاع تو گوشمه
اینم گالیوره.کارتون قشنگی بود
اینم خرسای مهربون
اینم سندباد و مرغ میناش شیلا(اسم مرغ مینامونو به یاد این گذاشتیم شیلا)
این جودی ابوته خیلی ماه بود
این وروجکو آقای نجاره خیلیییی دوسش داشتم مخصوصا وروجکو
اینم فوتبالیستها...سوباسا...یادش بخیر
اینم زیزی گولو واااای که چقدر قشنگ بود عاااالیییییی
اینم چاق و لاغره من اصلا اینو دوس نداشتم خیلی ازشون میترسیدم..نمیدونم چرا...
در عوض عاشق پینو کیو بودم
اینم بد نبود اسم کارتونشو یادم نیست ولی اسم پسره نیل بود..
اینم قشنگ بود ولی من کامل ندیدم زیاد یادم نیستش
خونه مادربزرگه هزار تا قصه داره...
ای کی یوسااااااااان...تق تق تق
اینم سمندونه..فکر کنم فوت شده خدا بیامرزتش بچه ها خیلی دوسش داشتن اما من خیلییییییی ازش میترسیدم!در حد تیم ملی!!!
وااااااااااااای مامانی میدونی این چیه؟این کتاب فارسی اول دبستانمه.من با این سواددار شدم!!
یادش بخیر این دفترا....
ههههههههههه چه خاطرات خوشی..یادش بخیر اون روزا...
کلی عکس دیگه هم هست ولی بنظرم برای امروز کافیه...انقدر کار سرم ریخته از صبح دارم این پستو برات میذارم تازه الان رسیدم تمومش کنم!!
میبوسمت.تا بعد