عشق نسترن و حسینعشق نسترن و حسین، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره

یک عاشقانه ی آرام...

با یادت آرومم

1391/11/15 16:41
نویسنده : مامانی
534 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفسم

یهویی دلم برات خیلی تنگ شد...

امروز برای چند ثانیه چشمامو بستم و تصور کردم تو توی بغلمی.شاید باور نکنی اما گرمای تنتو با تموم وجودم حس کردم.وای که چه آرامش وصف ناپذیری داشتم..دلم میخواست هیچوقت چشمامو باز نکنم و اون حس زیبا رو از دست ندم چون خوب میدونستم که این فقط یه تخیله و تو اینجا نیستی.اما مجبور بودم چشمامو باز کنم.تو توی بغلم نبودی،پیشم نبودی،حتی این اطرافم نبودی...حتما اون بالا با فرشته هایی و من این پایین تنهام.البته نه اینکه تنها باشم.خدارو شکر این پایین هم هستن فرشته هایی که وجودشون برام قوت قلب و فکرشون مایه آرامشمه اما یه حسی همیشه نبودن تورو بهم یادآوری میکنه.انگار نبودن تو تقصیر منه اما خودتم میدونی که من مقصر نبودم و نیستم.من هیچوقت بدتو نخواستم من همیشه عاشقت بودم و هستم و خواهم بودم تا روزی که زنده ام و نفس میکشم دوستت خواهم داشت

شاید روزی برسه که از من متنفر بشی اما اینو بدون من هرگز ذره ای از علاقم به تو کم نخواهد شد و تا ابد همه هستی من خواهی بود.حتی از همین الان که پیشم نیستی تا وقتی که بیای و تا وقتی که از پیشم بری من همیشه عاشقتم و تمام هستیمو به پات میریزم.حتی اگه خودت اینو نخوای

گاهی اوقات با وجود اینکه پدرت کنارمه خیلی احساس تنهایی میکنم.اونقدر که تموم دنیا برام میشه به اندازه همون اتاق کوچیک و تخت و بالشم...گاهی اوقات بی صدا گریه کنم و هیچ کس حتی پدرتم اینو نمیفهمه.گاهی اوقات نیمه های شب از خواب بیدار میشم و تا دوباره خوابم ببره پتومو جوری گلوله میکنم و تو بغلم میگیرم که انگار تورو بغل گرفتم و بعدش با آرامش میخوابم.میدونم..شاید مسخره به نظر برسه اما...من اونقدرا هم که همه فکر میکنن اول راه نیستم......

هنوز خیلی چیزا هست که میخوام تجربه کنم.یعنی باید تجربه کنم چون من هنوز زنده ام هنوز جوونم و به قول قدیمیا آدم زنده زندگی میخواد.پس به تو فکر میکنم و ادامه میدم..تا روزی که بیای و به تمام غصه هام پایان بدی.تا روزی که با دیدن لبخندت بفهمم که تو هم دوستم داری و بعدش با افتخار سرمو بالا بگیرم و به همه بگم ببینین این بچه منه....

هنوز کللی حرف ناگفته برات دارم اما فرصت کوتاهه.باید برم

دوباره میام و برات مینویسم

تو توی وجودم خونه داری عزیزترینم

تهران/دفتر/91/11/7

ساعت 19:15

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

کاکل زری یا نازپری
7 بهمن 91 21:01
نسترن جون همین احساسات خیلی قشنگن خیلی حس خوبیه که از الان این مدلی با نینی صحبت کنی و بهش فکر می کنی در آینده نتیجشو میبینی گلم زیاد طول نمیکشه که خوشبختیت کامل بشه انشاالله عشق و علاقتون همیشه مستدام باشه عزیزممممممم
سميه
8 بهمن 91 10:11
سلام عزيزم. مشخصه كه بچه خيلي دوست داري. انشاءلله خدا ده تايشو بهت بده. نه بابا شوخي كردم، انشاءلله خدا يه ني ني ناز و تپل مپل بهت بده. بعد خاله سميه گاز گازش كنه. بچلوندش
همسرم، همه ي هستي ام
8 بهمن 91 10:14
عكسي كه انداختي خيلي قشنگه.
زهرا
8 بهمن 91 15:30
چه جالب منم خیلی وقتا حال وهــــــــــوای شما رو داشتم زندگی یعنی عشق است و بس!، آدم با عشق زنده ست !منم شبا قبل خواب خیلی بهش فکرمیکنم خیلی خوشحال میشم بیای پیشمون بوس بوس
مامان پریا
9 بهمن 91 16:49
سلام عزیزم خوبی شوهر جونت خوبه این چه سوالیه ه ه ه معلومه که مامان خوبی می شی قربونت عیدت مبارک
مامان گیسوجون
10 بهمن 91 18:05
امیدوارم به زودی این حس و تجربه کنی فکر نمی کنم تا اون روز دیگه چیزی مونده باشه بابت محبتت هم ممنونم
مامان گیسوجون
11 بهمن 91 19:20
فدات بشم نسترن جونم خدا لعنتشون کنه به خدا مردم و زنده شدم خدا به مادر و پدرش صبر بده خیلی ناراحت شدم
مامان ثنا و ثمین
12 بهمن 91 10:15
سلام نسترن جون.پیش خدا چیز زیادی نیست.گاهی وقتا صبر ما کمه.خواهرم بعد از 8 سال و خواهر شوهرم بعد از 12 سال بچه دار شدن.هیچ وقت ناامید نشو از کرمش با عکسهای جشن تولد ثمین آپم
تارا
12 بهمن 91 12:45
♥ مامان آینده ♥
13 بهمن 91 11:58
سلام عزیزم... خوبی؟! قربونت برم خیلی مهربونی....... مطمئنم فرشته کوچولوت از اون بالا همیشه نگات میکنه و اونم مثل خودت بی صبرانه منتظره که بیاد پیشت.... انشاله هرچه زودتر برید سر خونه زندگی خودتون و زود زود دعوتش کنی بیاد پیشت... تا دیگه نه تو تنها باشی نه فرشته کوچولو.......
مامان حسنا
13 بهمن 91 15:47
ای جونم نی نی تو راهی داری قربونش عزیزم وب دخمل منم بیا
خاطرات امير علي
14 بهمن 91 14:37
اميدوارم زندگيتون هميشه آرام و عاشقانه باشد و فرزندتون هم صحيح و سالم انشاءالله.
مامان نفس طلایی
15 بهمن 91 12:40
انشالله در بهترین زمان میاد
خاله ي اميرعلي
26 بهمن 91 12:37
سلام گلم از حالا كه چنين حس عاشقانه اي نسبت به ني ني ايندت داري بدون شك مطمئنم مادرمهربون و فداكار و نمونه اي خواهي شد بهت تبريك ميگم انشالاه كه هرچه زودتر حس مادري رو تجربه كني