دزدی جاسیگاری!!
سلام عخشم
مامانی قربونت میره یه عالمهههه
عزیز دل مادر برات بگم که برنامون برای عید عوض شد.یعنی دیروز فکر کردم دیدیم ما که زیاد شمال رفتیم این عیدو بریم یزد خونه پدربزرگتینا باشیم.یه چندروزی هم پیششون بمونیم و بعد ازونجا بریم شمال و به مادرجونینا ملحق شیم.به بابایی گفتم اونم زنگ زد به پدربزرگت و بهشون اطلاع داد که میریم اونجا. حالا اجتمالا 29 ام میریم که لحظه سال تحویلم اونجا باشیم.البته اگه بتونیم بلیط قطار گیر بیاریم چون با ماشین واقعا خسته میشیم اما اگر گیرمون نیاد هم چاره ای نیست و با ماشین میریم..
کار هم این روزای دم عید حسسابی راکده.نه کسی ثبت نام میکنه نه هیچی!
حالا توکل به خدا باید ببینیم بعد عید چی میشه
دیشبم یه اتاق تکونی نصفه نیمه ای کردم جارو کشیدم و ملحفه تختو عوض کردم البته با کمک مادرجونو بابایی.خیلی تمیز شد روتختی رو هم عوض کردم.
صبحم که با بابایی اومدیم بریم سرکار من زودتر رفتم ماشینو روشن کنم دیدم ضبط و خرتو پرتای توی داشبورد ریخته رو صندلی اول فکر کردم حواس پرتی بابایی بوده اما وقتی اومد گفت کار من نیست!!خلاصه فهمیدیم کار آقا دزده بوده اما ظاهرا نه ضبط نه هیچ وسیله ای که تو ماشین بوده مورد پسندش نبوده فقط جاسیگاریو که چند هزار تومن پول توش بوده کلا کنده بود برده بود!!!اینم از دزدای امروزی کلاس کاریشون رفته بالا!!
اینم عکسش!
فدای یه تار موی تو گلم.یه بوس بزرگ رو لپ خشگلت