پنج روز مونده تا شروع رسمی زندگی مشترک ما
سلام به همه و یه تشکر ویژه از دوستای گلم که تو هیچ شرایطی تنهام نمیذارن حتی الان که مدتیه وقت نکردم به هیچ کدومشون سر بزنم ولی با مهربونی و صبوری این کم کاریارو بر من میبخشن و با نظرات زیباشون قلبم رو سرشار از امید و شادی میکنن...
عزیز مامان فقط 5 روز تا عروسی من و بابایی باقی مونده..
این روزای آخر دل تو دلم نیست.
خیلی خیلی دلشوره دارم و مدام به این فکر میکنم که اون روز از صبح تا شب چه اتفاقاتی قراره بیفته...
نمیدونم همه چی خوب پیش میره یا نه فقط امیدوارم و توکلم به خداست.
کارت مهمونا رو تقریبا پخش کردیم. وسایل خونه رو تقریبا چیدیم به جز پرده و میز تلویزیون که دیگه فرصت نشد بگیریم حالا اگه فرصت کنیم قبل عروسی و اگه نشد بعد عروسی میگیریم.
هماهنگی با هتل،آرایشگاه،فیلم بردار و تزیین ماشین عروس و دسته گل من انجام شده فقط گل آرایی مجلس رو هنوز قطعی نکردیم که اونم فردا باید قطعیش کنیم.
دیروز رفتم لنز گرفتم و یه عینک جدیدم سفارش دادم.باید برای مراسم از لنز استفاده کنم.
همه چی خوبه فقط بخاطر کارای عروسی یه کمی از برنامه های موسسه عقب موندیم که خیلی نگرانم کرده.باید سعی کنیم زودتر به کارای موسسه و داوطلبا هم سر و سامون بدیم تا اعتراضا بالا نگرفته!
فکر میکنم پست بعدی که بذارم بعد عروسی باشه!خیلی دوستت دارم عزیز دلم برای خوشبختی منو بابایی دعا کن فرشته نازم...
دوستای مهربونم باور کنید هنوز فرصت نکردم بشینم درست حسابی از همه وسایلم عکس بندازم ولی یه چندتا عکس کوچولو میذارم که زیاد بدقول نشم.مفصلش انشالله باشه برای بعد عروسی
این کفش عروسیمه
این ساعت ست منو بابایی
این کفش خرید عروسی من
اینم یه کفش دیگه
این کفش بابایی
این سرویس طلای من
اینم یه نمای کلی از آشپزخونمون البته در حال مرتب کردن بودم
عکسای کامل همه چیو بعدا براتون میذارم.تا بعد عروسی همتونو به خدا میسپارم.دوستون دارم