بابا رفت
سلام
بابایی دوره آموزشیشو افتاده نزدیک قزوین.توی وزارت دفاع...
چی بگم.درسته تهران نیست ولی بازم خداروشکر..میگفت اکثرا فوق لیسانسارو انداختن کرمان و اراک..
امروز صبح رفت ترمینال و ازونجا بردنشون..معلوم نیست کی ولشون کنن بیان
امروز با مادرجون اومدم سرکار.یه مشکلات کاری هم برامون به وجود اومده که خیلی نگرانم کرده.اذیت میکنن خدا نشناسا.موسسات رقیبو میگم.دست به تخریب زدنو میخوان بزننمون زمین..
ما هم یه کارایی کردیم البته بیکار ننشستیم.ولی انصافا دست تنها خیلییی سخته جلوی این همه عوضی وایسادن...
خدایا توکلم به خودته فقط و محتاج دعای شما دوستان هستم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی