عشق نسترن و حسینعشق نسترن و حسین، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

یک عاشقانه ی آرام...

درد دل....

1390/8/28 19:00
نویسنده : مامانی
680 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نفسم.خوبی فدات شم؟

ما هم خوبیم.خدارو شکر میگذره.جز بیماری پدر جون و یه موضوع دیگه که ناراحتم کرده چیزی توی ذهنم نیست.ناراحت

2،3روز پیش پدر بزرگتینا اومدن تهران.امشب هم بلیط دارن که برگردن.منم صبح باید برم دانشگاه.وااااای که چقدر درس نخونده و تلمبار شده دارم!منم که با اعتماد به نفس همه رو مثل دوره ی لیسانس گذاشتم واسه آخر ترم.برای آزمون کانون وکلای امسال هم که چند روز دیگه برگزار میشه اصلا آماده نیستم.یعنی نخوندم.کلا گذاشتمش واسه سال دیگه.افسوساز دستم عصبانی نشو گلم..باور کن نتونستم درس بخونم.شرایط روحی مناسبی نداشتم و از چند جهت درگیر بودم که خداروشکر امروز خیلیاش حل شده اما خب بعضیاشم کماکان پابرجاست!(عزیزم کماکان یعنی همچنان و پابرجاست یعنی وجود داره).ولی بهت قول میدم توی آزمون سال بعد اسم مامانو جزو نفرات برتر ببینی...لبخند

دیشب با بابایی رفتیم و کلی قدم زدیم.شب خوبی بود چون من دلم داشت میترکید و اگه بابایی با فهمیدن اینکه ناراحتم و دلم گرفته به دادم نمیرسد حتما منفجر میشدم.گریهخب میدونی؟من هروقت دلم میگیره پدرت اولین و شایدم تنها کسیه که اینو میفهمه و نمیذاره قضیه،حالا هرچی که هست،خیلی توی دلم بمونه.میگه باید باهاش حرف بزنم تا سبک شم و در ضمن اگه مشکلی وجود داره با همفکری هم حلش کنیم..همیناشه که منو عاشق خودش میکنه...خجالتخلاصه جای شما خالی دوتا چیپس زدیم به بدن و بعد از کلی گپ و گفت برگشتیم خونه...

راستی اگه خدا بخواد یه موقعیت شغلی برای پدرت جور شده که اگه همه چی خوب پیش بره و بتونه استارت کار رو بزنه وضعیتمون چه از نظر روحی و چه از نظر مالی خیلی متفاوت میشه.در واقع فوق العادست.بیشتر برام شبیه یه رویاست.خدایا یعنی میشه؟حتی فکر استقلال هم به آدم عزت نفس و روحیه میده....خیال باطلبرامون دعا کن گلکم تا هرچی خیره همون پیش بیاد و عاقبت کارمون خیر باشه..

دلم میخواد پدرجون هرچی زودتر خوب شه و بتونیم با هم یه مسافرت درست و حسابی بریم و همگی از این حال و هوا در بیاییم.گاهی کلاف زندگی چقدر توی هم پیچ میخوره...با این حال همیشه باید توکلمون به خدا باشه.هرچی اون بخواد...

برای پدرجون دعا کن فرشته من.براش دعا کن تا خدا سلامتی رو بهش برگردونه و اونقدر بهش فرصت بده تا بتونه تو رو توی آغوش بگیره....فرشته

دوستت دارم عزیزم.بیشتر از اونچه که بتونم بگم چه قدر........

مراقب خودت باش.ماچ

مامان نسترنبای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

الهام مامان رامیلا
28 آبان 90 19:44
سلام نسترن جون انشالله که کار شوشو جور بشه و حال باباتون هم خوب بشه انشالله که همه چی مطابق میلت باشه توکل به خدا
مبيناجان
29 آبان 90 8:57
سلام اميدوارم كه لحظه لحظه زندگيتون هميشه عاشقانه باشه . راستي شغل همسري هم مبارك. انشاء اله كه شاهد پيشرفت و سلامتي تو زندگيتون باشيم.
مامان باران
30 آبان 90 13:29
توکلت به خدا باشه انشاا.. حال پدرتون زودتر بهتر بشه. همیشه موفق باشی
مامان پریاگلی
30 آبان 90 19:16
سلام نسترن جون انشاالله که به همین زودیا خبر سلامتی باباتون رو برامون بیاری ( انشاالله ) و همسر محترموتون هم تو هر راهی که پا میذارن موفق باشن
مامان پارسا جون
30 آبان 90 20:54
سلام عزیزم ایشاا... که زودتر حالشون خوب بشه
مامان تربچه
1 آذر 90 10:50
خدا رو شکر که با هم تفاهم داریر و حرف هم رو میفهمید انشاالله کار هم جور میشه واسه بابایی. تو هم آزمون میدی و میشی خانم وکیل
saba-sara
1 آذر 90 16:52
ishalla be arezoohat beresi azizam
معصومه مامان سهند
2 آذر 90 13:07
سلا عزیز دلم، امیدوارم همیشه خبرهای خوب و خوش بهمون بدی، راستش نگران پدرجونت بودم، مدتها بود که وقت نمیکردم به دوستان سر بزنم. امیدوارم حالشون روز به روز بهتر بشه و خبر خوب شدنشون رو بهمون بدید. براشون دعا میکنم .
خاله ی امیرعلی
2 آذر 90 14:40
واقعا بعضی وقتها کلاف زندگی یه جوری پیچ میخوره که ادم کم میاره منم این روزا مثل شمام ولی یه جوره دیگه در هر حال نباید امیدمون رو از دست بهیم و باید توکل کنیم بخدا انشالاه کار همسرتون درست بشه و به بابایی هم طول عمر و سلامتی تا شما رو خوشحالتر و سرزنده تر ببینیم
مامان آرین
3 آذر 90 9:55
بچه ها بیاین ساندویچ
سارا(مامان سوگل)
11 آذر 90 16:05
موفق باشی