عشق نسترن و حسینعشق نسترن و حسین، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

یک عاشقانه ی آرام...

بی حوصله ام...+ یه پیشنهاد

1391/3/17 20:31
نویسنده : مامانی
590 بازدید
اشتراک گذاری

سلااااام نفسم خوبی؟

آخ که دلم لک زده واسه زندگی با تو..یعنی میبینم اون روزو؟

اینقد راه طوله و درازه که گاهی اوقات فکر میکنم هیچوقت نمیرسه.

امروز خبر خاصی نبود.کلا چندروزه بی حوصله ام.راستش هنوز به محیط جدید و خونه و ... عادت نکردم.

گوشتو بیار: یه کمم این محله رو دوس ندارم ولی به کسی چیزی نمیگم تا ناراحت و احیانا عصبانی نشن!

مادرجون زیاد حالش خوب نیست.چندوقته میگه انگار یه چیزی مونده تو گلوم.اگه ١٠روزم غذا نخوره میگه گشنم نمیشه و همش یه چیزی تو گلومه!

پدرجون خیلی نگرانشه.ولی من فکر میکنم چز مهمی نیست.به خاطر فشارای این مدته احتمالا.حالا باید بره دکتر.

از صبح کار خاصی نکردم رفتم دوش گرفتم اومدم موهامو سشوار کشیدم.

یه کمم خونه رو جارو کشیدم.

 بعد از ظهرم یه چند صفحه ای درس خوندم دیدم حالش نیست یه کم با بابایی صحبت

 کردیم(چتیدیم)

 دوستم ١٠٠بار زنگ زد حال نداشتم حرف بزنم!chatterboxخدایا ببخشید.دوس جون شما هم ببخشید بعدا بهت میزنگم!on the phone - New!

غروب هم پاشدم بعد چند روز تو خونه نشستن رفتم بیرون یه دوری زدم.بد نبود ولی خیلی هم بهم خوش نگذشت.

یه پژویی هم گیر داده بود به من اعصابمو به هم ریخت.هی میرفت جلوتر می ایستاد تا من بهش برسم،رد که میشدم باز دوباره اینکارو تکرار میکرد.

آخه از چی اینکار لذت میبری روانی؟به قول دوستم بیام اونقد بزنمت تا مزاحمت یادت بره؟

گفتم که..اینجارو زیاد دوس ندارم.قبلا هیچوقت ازین اتفاقا برام نمی افتاد.دلم واسه محیط خونه خودمون تنگ شده..

چندتا چیزم خریدم عکساشو میذارم ادامه مطلب...

این قرصو قبلا به مادربزرگت معرفی کرده بودم.ایشونم سفارش داد برای عمه غزالت بگیرم.آخه اونجا پیدا نمیشه.منم اطاعت امر کردم و احتمالا فردا پس فردا برم پستش کنم براشون

مصرفشو برای دوستایی که دم پریود عوارضی مثل بداخلاقی و کسلی و دپرسی و اینا دارن توصیه میکنم

 

 

این روفرشی رو هم واسه خودم گرفتم،خشجله؟

 

داراداداممممم...و اما این بسته که میبینی محتویات درونش متعلق به باباییه.هدیشه!روز مرد که پیشم نبود ایشالا وقتی اومد میدم بهش!و چون میخوام خودش اول ببینتش پس عکسشو بعدا میذارممم...

به این میگن سوسو آوردن!

 

اینم از امروز ما...

دوستون دارم خیلی زیاد،فک کردن اصلا نمیخواد...

بوس بوس

*************************************************

پ.ن:

دوست جونا همین الان یه فکر خوب به ذهنم رسید...

میگم چندنفر از شما فیس بوکش فعاله؟

اگه موافق باشین میتونیم از طریق فیس بوک هم با هم در ارتباط باشیم...

کسایی هم که ندارن ساختنش خیلی خیلی آسونه فقط یه فیلترشکن یا وی پی ان میخواد.

هرکی با این طرح موافقه بگه و آدرس فیس بوکشو در صورت تمایل،عمومی و در غیر این صورت خصوصی بذاره...

ببینیم این پروژه چقدر با استقبالتون روبرو میشه..

بهرحال منتظر نظراتون هستم.

نظراتتونو به صورت "با این طرح موافقم" یا "با این طرح مخالفم" بذارید.

زیاد منتظرم نذارینا...

بوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (25)

خاله ي اميرعلي
16 خرداد 91 23:10
سلام ناز گلكم الهي فدات بشم من منم بعضي وقتا همين حسي كه داري رو دارم كلا بي حوصله... گلم تو اين دوره زمونه اين جور مزاحمتها عادي و طبيعيه ما كه عادت كرديم انقد رو مخ آدم راه ميرن كه نگووووووووو حالا اينجا نوشتي يه وقت بابايي بياد بخونه اعصلبش ميريزه بهم هاااا چه جالب گلم من اصلن نميدونستم كه همچين دارويي هم هست ممنون كه عكسشو گذاشتي برامون گلم من متوجه نشدم رو فرشي خريدي يا كفش راحتي؟ به هر حال مباركت باشه اي بابااااااااااااااا مردم از فضولي حالا بيا و خانومي كن بگو محتويات داخل كيف دستي چيه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مباركش باشه دست گلت درد نكنه بوووووووووووووووس
مامان پریسا
16 خرداد 91 23:18
سلام نسترن جون خوبی؟ خیلی وقت بود نیومده بودم پیشت دلم برات تنگ شده بود. هنوز خبری از عروسی نیست؟؟
خاله ي اميرعلي
16 خرداد 91 23:21
محتوياتي كه فرستادي اصلن برام باز نميشه!!!!!!!!!انگار كه چيزي نفرستادي قربون دوست خشگلم برم من
مامان پریسا
16 خرداد 91 23:27
نه گلم دلت هم خیلی مهربونه . شرایط باید فراهم بشه که حتما" نشده. راستی دست پیش میگیری؟اخه من فکر میکردم که باهام قهر کردی
خاله ي اميرعلي
16 خرداد 91 23:30
هههههههههههههه آخه چي بگم بهت از شورو هيجان مردم با خودم ميگم الان نوشته باز نميشه بعد ميگم يعني چي نوشته بعدا ميگم هههههههه مباركش باشه عجب فكر بكري كردي هديه ي قشنگيه مناسبه
مامان پریسا
16 خرداد 91 23:31
مرسی عزیزم. خب سربازی که چیزی نیست . همون موقع هم ایشالله میتونید مقدمات رو اماده کنید. پس بیشتر راه رفته . کمی دیگه مونده. چه خوب یه عروسی افتادیم
خاله ي اميرعلي
16 خرداد 91 23:33
خيالت تخت گلم اين يه رازه يه رازه مهم!!!!! بسلامتي نفسم دوستت دارم ميبوسمت شبت بخير باي باي
مامان پریسا
16 خرداد 91 23:37
مرسی عزیزم. همین که خبرشو بشنوم و بخونم یعنی اونجا بودم. ایشالله به زودی. راه نزدیکه . ما فکر میکنیم دوره. میدونی یاد چی افتادم. اون موقع که به وبلاگت رسیدم و شروع کردم به خوندن. اینقد قشنگ. ساده و روان مینویسی که انگار دارم باهات زندگی میکنم. خیلی نوشته هاتو دوست دارم
مامان پریسا
16 خرداد 91 23:43
نه عزیزم واقعیت رو گفتم. خب بعضی از نوشته ها یه جورین که ادم نمیتونه باهاشون ارتباط برقرار کنه. فکر میکنم من هم اینجور باشم یعنی نمتونم راحت بنویسم. راحت نوشتن یه هنره. لااقل این مدت اینو فهمیدم
مامان پریسا
16 خرداد 91 23:49
واقعا". یا فقط برای دلگرمی میگی؟ خوشحالم کردی این کیک پختن هم از مزایای وبلاگ نویسیه
مامان پریسا
16 خرداد 91 23:52
دارم چند وقت دیگه رو میبینم که داری عکسای نی نی تو میذاری برای پست هات یه دخمل ناز و مو طلایی به پسمل تپل و چشم درشت
مامان پریسا
16 خرداد 91 23:55
نه قبلا" هم میپختم ولی ساده و بدون تزئئنات و خامه. الان از دوستا یاد گرفتم به خاطرش رفتم خامه گرفتم و این تزئینا رو انجام دادم. خب این هم از محاسنشه دیگه. تازه کلی هم غذاهای جدید و شیرینی های خوشمزه هم یاد گرفتیم بالاخره باید یه استفاده ی مفید هم بشه.
مامان پریسا
16 خرداد 91 23:56
خود من هم امروز یه غذای خوشمزه و خوشکل درست کردم.هوس کردم و ازش عکس گرفتم. پست بعدی میذارمش. بهت خبر میدم دوست داشتی بیا ببینش. فکر کنم خوشت بیاد
مامان پریسا
17 خرداد 91 0:02
چرا که نه. ایشالله به وقتش صاحاب چند تا خوشکلش هم میشی لازم شد حتما" عکسشو بذارم. اگر دوست داشتی دستور پختشم مینویسم. فردا هم یمخوام لازانیا لقمه ایی درست کنم اگر خوب شد عکس اون رو هم میگیرم
مامان پریسا
17 خرداد 91 0:14
به روی چشم عزیزم. تا حالا فقط یه فکر بود ولی با تشویقای شما ...رفت تو برنامه
مامان سحرناز
17 خرداد 91 1:23
نسترن جون فکر کنم کل وبلاگتو خوندم ،خیلی جالب و باحال بود ،فقط متوجه نشدم اهل کجایی آخه شهر مهر زیاد نام برده بودی واسه همینم....
خاله نفس
17 خرداد 91 11:29
سلام دوستم/ فک کنم بیشتر بخاطر تغییر مکان دپسرده شدیو حوصله نداری! طبیعیه! منم وقتی جابجا شدیم همین حالتای تورو داشتم/ زمان میبره عادت میکنی/ حالا بدو بیا بغلم یه بووووووووسم بده یکم حالمون بهترتر شه روفرشیت هم مبارکه/ 6تومن خریدی درست میگم؟ آخه منم قرمزشو قبل عید خریده بودم
مامان پریسا
17 خرداد 91 20:27
راستش من فیس بوک دارم ولی اصلا" سراغش نرفتم البته بابایی میگه فیلتر شکن میخوادکه ظاهرا" نداریم
مامان پریسا
17 خرداد 91 20:28
نه عزیزم. کاملا" موافقم ولی گفتم که اولا" هم بلد نیستم باهاش کار کنم و هم اینکه فیلتر شکن نداریم وگرنه من خیلی هم دوست دارم که ارتباط بیشتری با دوستام داشته باشم
مامان دخملی
17 خرداد 91 20:29
سلام دوستم موافقم بی زحمت برو خصوصی
خاله نفس
17 خرداد 91 20:30
من مخالفم

تا باشه ازین مخالفتا
نایسل
17 خرداد 91 20:38
تارا
17 خرداد 91 22:46
آرهههههههه

چی آره تارا جون؟اس ام اسم به دستت رسید؟

خاله ي اميرعلي
19 خرداد 91 0:17
سلام من فيلتر شكن ندارم و خيلي هم دوست دارم كه عضو فيس بوك بشم
كاكل زري يا ناز پري
19 خرداد 91 17:10
بازم نسترن ما بي حوصله شد چي كارش كنيم؟؟؟؟از غم دوري شوشو هست نههههههههه؟؟ موافقمممممممممم برو خصوصي