عشق نسترن و حسینعشق نسترن و حسین، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

یک عاشقانه ی آرام...

مرغ مینای من!

1391/3/27 12:08
نویسنده : مامانی
680 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشقم خوبی؟

دیروز صبح که نه،تقریبا ظهر بود که یه دفعه به سرم زد پاشم برم کرج!http://www.freesmile.ir/smiles/36912_adsasd.gif

گفتم هم یه دوری میزنم هم بابایی رو میبینم هم یه جایی هست به اسم 45 متری که توش یه فست فودی هست که مرغ بریونای عالی داره!

منو بابایی عاشق رونای مرغی هستیم که اونجا سرو میشه و واقعا عالیههههه

خلاصه به بابایی زنگیدم گفتم میخوام بیام،گفت بیا عزیزم

زودی یه دوش گرفتم و حرکت کردم

با بابایی قرار گذاشتم جایی که تاکسی پیادم کرد اومد دنبالم

اول از همه رفتیم مرغ خوردیممممممممم به به دوباره دهنم آب افتادhttp://www.freesmile.ir/smiles/4382_11111.gif

بعدش میخواستیم بریم توی یه بازارچه اون اطراف بچرخیم که دیدیم پلمپش کردن

کللللی ناراحت شدیم آخه منو بابایی خیلی اونجا رو دوس داشتیم

خیلی باصفا بود،اما ظاهرا ملک شخصی بوده و پلمپش کردنشکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز

حالمون گرفته شد خیلی

بعد رفتیم طرف خونه قبلی بابایی،یه زمین زراعی اونجاها هست که سبزیای تازه و محشری داره

2کیلو برای مادرجون گرفتم

بعد رفتیم بستنی فروشی نعمت بستنی خوردیم

واقعا که بستنیاش محشره

بعدشم رفتیم پرنده فروشی که قبلا همیشه بهش سر میزدیم

بابایی پرسید جوجه مرغ مینارو دارین؟

آقاهه گفت آره ولی جوجه خیلی خیلی سخته نگهداریش اگه بخواین 1ماهشم دارم

وااااای وقتی رفتم به جوجه های 1ماهش نگاه کردم عاشششقشون شدم

همون لحظه تصمیم گرفتم یکیشونو بخرم

با اینکه قبلا هم یکی داشتیم و زود مرد اما آقای فروشنده گفت اینو تضمینی بهتون میدم که هیچیش نمیشه

پول همرامون نبود

خلاصه آخرش زنگ زدم مادرجون رفت پول ریخت به کارتمون و ما هم زودی یکی خریدیم

80 تومن...

وای عاششقشم نمیدونی چقدر نازه باید با سرنگ بهش آب بدیم و غذاشم دهنشو باز میکنه باید بذاریم توی گلوش!عین جوجه هایی که مادرشون براشون غذا میاره..

 

هنوز نتونستیم اسمی که مناسبش باشه پیدا کنیم!

خلاصه از دیشب حسسابی سرگرم اونم!صب ساعت 7 منو بیدار کرد گشنش بود غذا میخواست غذاشو که گذاشتم توی دهنش و بهش آب دادم دوباره خوابید..

هرچند یه ترس عجیبو دیرینه از حیوونات توی من هست که باعث میشه اصلا و ابدا نتونم بهشون دست بزنم ولی بازم عاشقشونم.فعلا با یه ترفندی بهش غذا میدم که دستم بهش نخوره!

بی صبرانه منتظر روزیم که بزرگتر شه و بتونم حرف زدن یادش بدم..

عکسارو میذارم ادامه مطلب.

بوس

این اون مرغیه که بهت گفتم.ببین عکسشم دهن آدمو آب میندازه چه برسه به خودش!!

 

 

 

و این هم مرغ مینای ناز منHeart Smile

 

 

 

 

 

 

اینم وقتی که گشنشه و غذا میخواد!

ای جااان!

 

 

دوستان گلم براش اسم پیشنهاد کنید!

 

پ.ن:

به پیشنهاد مامان گل رادمان جون اسم "شیلا" رو براش انتخاب کردم و تصویب شد!به یاد مرغ مینای سندباد!قلب

مامان رادمان مهربون دست شما درد نکنه پیشنهاد عالیییی بودماچ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (14)

كاكل زري يا ناز پري
26 خرداد 91 14:13
من از پرنده ها خيلي مي ترسمممممممممممم باز آفرين به تووووووووووووو نسترن دهمنمو آب انداختي من عاشق مرغمممممممم
مامان دخملی
26 خرداد 91 17:37
سلام منم میخووووووووووووووووام
مامان ریحان عسلی
26 خرداد 91 18:41
سلام نمیگی ما اگه گشنمون باشه با خوندن پستت ضعف می کنیم بستنی دلم آب افتاد من که از شیراز اومدنی دلم هی فالوده خواست هی وقت نمیشد فک کن دیشب همسری برام فالوده خرید اینجا شهرمو می دونی که کجارو میگم ،یخ زده بود تا حالا فالوده رو ندیده بودم یخ بزنه خلاصه گذاشتم یخچال ، از دست ریحانم که نمیشه خورد باید دزدکی می خوردم خلاصه سرتو درد نیآرم امروز صبح صبحونه نخورده از عشق فالوده ، صبحونه رو فالوده خوردم هوم چسبیدا دلت آب جوجو یحان : اسم پیشنهادی ریحانه اسمشو صدا میکنه یِحان !!!
جوجوهای ناز ما
26 خرداد 91 20:34
نوش جون.مبارکه.مگه مرغ مینا حرف می زنه؟
مامانی فری
26 خرداد 91 22:22
الهه مامان روشا جون
26 خرداد 91 22:37
سلام نسترن جون میدونستی ما کرج ساکنیم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟کاش میدونستم همون 45 متری گلششهر باهات قرار میذااشت میدیدیم همدیگرو.راستی شما کجایید؟؟؟؟؟؟؟؟
الهه مامان روشا جون
26 خرداد 91 22:39
منم مرغ بریونیای اونجا رو خیلی دوست دارم به خصوص اونی که نز دیک پمپ بنزینه.اون بازارچه رو من بعضی وقتا ازش سبزی خرد شده میگرفتم گفتن شهرداری گرفتش.
مامان عسل و آریا
26 خرداد 91 22:48
اووووووووووووووووم به به نفسم جوجو مبارک.چه گرون ولی
الهه مامان روشا جون
26 خرداد 91 23:46
نه ما مهرشهریم.ولی به خاطر مجتمع تجاری و کتابسرای بهمن تو درختی زیاد میرم گلشهر.
الهه مامان روشا جون
26 خرداد 91 23:50
راستی خاله نسترن چرا وقتی اومدی به حرفای مامانم توجه کردی ولی به دندونای من نگاهم نکردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟این همه دد کشیدم دندون در آوردم حالا شما اومدی به مامانم می گی خیلی باهات احساس صمیمیت دارم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟حالا ناراحت نشو هنوزم دوست دارم
الهه مامان روشا جون
26 خرداد 91 23:59
براش جشن گرفتم.تو پست بعدی میذارم.سر بزنن حتما
مامان رادمان
27 خرداد 91 9:14
عزيزم اسمشو بزار شيلا ، بياد مرغ ميناي سندباد
نایسل
27 خرداد 91 12:12
بزار مینا دیگه گناه داره ولی خب شیلا انتخاب کردی چه جالب من دوستم اسمش شیلاست اسم مرغش مینا است
مامان پریسا
28 خرداد 91 16:29
هم خودش نازه . و هم اسمش