مرغ مینای من!
سلام عشقم خوبی؟
دیروز صبح که نه،تقریبا ظهر بود که یه دفعه به سرم زد پاشم برم کرج!
گفتم هم یه دوری میزنم هم بابایی رو میبینم هم یه جایی هست به اسم 45 متری که توش یه فست فودی هست که مرغ بریونای عالی داره!
منو بابایی عاشق رونای مرغی هستیم که اونجا سرو میشه و واقعا عالیههههه
خلاصه به بابایی زنگیدم گفتم میخوام بیام،گفت بیا عزیزم
زودی یه دوش گرفتم و حرکت کردم
با بابایی قرار گذاشتم جایی که تاکسی پیادم کرد اومد دنبالم
اول از همه رفتیم مرغ خوردیممممممممم به به دوباره دهنم آب افتاد
بعدش میخواستیم بریم توی یه بازارچه اون اطراف بچرخیم که دیدیم پلمپش کردن
کللللی ناراحت شدیم آخه منو بابایی خیلی اونجا رو دوس داشتیم
خیلی باصفا بود،اما ظاهرا ملک شخصی بوده و پلمپش کردن
حالمون گرفته شد خیلی
بعد رفتیم طرف خونه قبلی بابایی،یه زمین زراعی اونجاها هست که سبزیای تازه و محشری داره
2کیلو برای مادرجون گرفتم
بعد رفتیم بستنی فروشی نعمت بستنی خوردیم
واقعا که بستنیاش محشره
بعدشم رفتیم پرنده فروشی که قبلا همیشه بهش سر میزدیم
بابایی پرسید جوجه مرغ مینارو دارین؟
آقاهه گفت آره ولی جوجه خیلی خیلی سخته نگهداریش اگه بخواین 1ماهشم دارم
وااااای وقتی رفتم به جوجه های 1ماهش نگاه کردم عاشششقشون شدم
همون لحظه تصمیم گرفتم یکیشونو بخرم
با اینکه قبلا هم یکی داشتیم و زود مرد اما آقای فروشنده گفت اینو تضمینی بهتون میدم که هیچیش نمیشه
پول همرامون نبود
خلاصه آخرش زنگ زدم مادرجون رفت پول ریخت به کارتمون و ما هم زودی یکی خریدیم
80 تومن...
وای عاششقشم نمیدونی چقدر نازه باید با سرنگ بهش آب بدیم و غذاشم دهنشو باز میکنه باید بذاریم توی گلوش!عین جوجه هایی که مادرشون براشون غذا میاره..
هنوز نتونستیم اسمی که مناسبش باشه پیدا کنیم!
خلاصه از دیشب حسسابی سرگرم اونم!صب ساعت 7 منو بیدار کرد گشنش بود غذا میخواست غذاشو که گذاشتم توی دهنش و بهش آب دادم دوباره خوابید..
هرچند یه ترس عجیبو دیرینه از حیوونات توی من هست که باعث میشه اصلا و ابدا نتونم بهشون دست بزنم ولی بازم عاشقشونم.فعلا با یه ترفندی بهش غذا میدم که دستم بهش نخوره!
بی صبرانه منتظر روزیم که بزرگتر شه و بتونم حرف زدن یادش بدم..
عکسارو میذارم ادامه مطلب.
بوس
این اون مرغیه که بهت گفتم.ببین عکسشم دهن آدمو آب میندازه چه برسه به خودش!!
و این هم مرغ مینای ناز من
اینم وقتی که گشنشه و غذا میخواد!
ای جااان!
دوستان گلم براش اسم پیشنهاد کنید!
پ.ن:
به پیشنهاد مامان گل رادمان جون اسم "شیلا" رو براش انتخاب کردم و تصویب شد!به یاد مرغ مینای سندباد!
مامان رادمان مهربون دست شما درد نکنه پیشنهاد عالیییی بود