عشق نسترن و حسینعشق نسترن و حسین، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 4 روز سن داره

یک عاشقانه ی آرام...

برای دوستای خوبم که نگرانمن

1392/10/7 15:22
نویسنده : مامانی
357 بازدید
اشتراک گذاری

همسری چهارشنبه بعد از ظهر اومد خونه و تا جمعه ظهر خونه بود...جمعه یعنی دیروز ساعت دو بردیمش پادگان چون منو مامانم دوس داشتیم پادگانشو ببینیم.تقریبا صد کیلومتری تهران بود خسته شدیم ولی ارزشش رو داشت

موقع برگشتن اونقدر اشک ریختم که چشمام باد کرده بود.

به مامانمینا گفتم شما برید خونه ی خودتون.من میخوام برگردم خونه خودم...کلی اصرار کردم تا قبول کردن.گفتم میخوام تو خونه خودمون باشم و به یاد حسین...

درو که باز کردم غربت سرتا پامو گرفت.به روی خودم نیاوردم. خونه رو جمع و جور کردم و ظرفا رو شستم دیدم سکوت خونه خیلی اذیتم میکنه.تلویزیونو روشن کردم ولی فایده نداشت قلبم داشت از سینه میومد بیرون...

نمیدونم چرا اینهمه به حسین وابسته شدم شاید چون سالها بود هرگز از هم دور نشده بودیم و همیشه و همه جا پیش هم بودیم..

خلاصه یه کمی وسیله هامو برداشتم رفتم خونه مامانمینا..

امروزم از صبح زود اومدیم سرکار با مادرجون.از صبح یه کله بیرون داشتم میدویم.اینقدر کار بیرون هست که خدا میدونه...خیلی از کارا هم مردونست و تو این جامعه کثیف خیلی سخته جای زن و مرد کار کردن..

مامانم گفت موقعی که نبودم حسین سه بار زنگ زده دفتر.گفته امروز بردنشون بهداری برای معاینه اونم وضعیت معدشو گفته دکتر هم گفته باید مدارک پزشکیتو بیاری ببینم.حالا این سری که بیاد خونه باید مدارکشو ببره شاید فرجی شد...گفته شاید دوشنبه تعطیلشون کنن ولی احتمالش کمه

جاش خیلی خالیه اگه بود اینهمه دست تنها نمیموندم....

هر روزش برام مثه یه سال میگذره..خدایا خودت یه کمکی کن.یه چیزی شبیه معجزه..........................................................

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مامان ثمين
7 دی 92 17:35
دوست من خصوصي داري
همسرم، همه ی هستی ام
8 دی 92 11:34
عزیزم مطمئن باش تا چشم بر هم زدنی دوره سربازی همسرتون تموم میشه. نگرانی و استرس رو از خودت دور کن.توکلت به خدا باشه گلم.
مامان یکتا و تینا
8 دی 92 12:53
عزیزم جاش خالی نباشه برایت انشالله زودی این چند ماه تمام می شه اون موقع تو باید انتظار یک نی نی خوشجل مثل خودت باشی
مامان دخملی
8 دی 92 23:57
slm khobi ???? vay azizam mobarak bashe kheily vaghte behet sar nazadam elahi khosh bakht beshiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii
مامان نسترن
9 دی 92 9:25
نسترن جون جای همسر گلت خالی نباشه. چقدر خوبه که این اندازه به همسرت علاقه داری
سمیرا
10 دی 92 0:33
عزیزم نگران نباش زود میگذره شایدم معافش کردن به خدا توکل کن
مامان لي لي
11 دی 92 5:43
عزيزم خداروشكر كه چند روز اومد درسته كوتاه بود أما بهتر از هيچيه...... عشقتون مستدام