عشق نسترن و حسینعشق نسترن و حسین، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 29 روز سن داره

یک عاشقانه ی آرام...

روز چهل و دوم سربازی بابا

1392/11/20 10:45
نویسنده : مامانی
603 بازدید
اشتراک گذاری

عشق مامان نفسم سلام

اصلا حوصله نداشتم بیام برات بنویسم.چند روز پیش اومدم یه پست مفصل برات نوشتم همش پریدکلافه

عزیز دلم امروز چهل و دومین روز از دوره آموزشیه باباست.بعبارتی فقط 16 روز مونده تا تموم بشه.البته بعدش دوره اصلیش شروع میشه ولی خب بهرحال دیگه مثل الان نیست که چندین روز پیشم نباشه و هر شب خونست.

همچنان گیج کارای معافیش هستیم اصلا دیگه خودمونم نمیدونیم کدوم مسیرو بریم بهتره اونروز از کار زدیم رفتیم بیمارستان چمران سه چهارساعت معطل شدیم دیگه داشت نوبتمون میشد که بریم داخل اتاق دکتر برای معاینش که یهو پشیمون شدیم گفتیم شاید اینکارو نکنیم بهتر باشه...پاشدیم برگشتیم اومدیم!هیپنوتیزم

کلا خیلی پیچیده شده قضیه ما هم دیگه اصلا حوصلشو نداریم.نمیدونم اصلا به جایی میرسیم یا نه

قضیه کارمون هم خیلی خیلی ذهنمونو به هم ریخته تو فکر تعطیل کردنشیم. هزینه هاش به شدت بالاست.سر و کله زدن با آدمایی که واقعا در حدت نیستن هم محرک خیلی خوبیه برای اینکه بخوای دور یه کارو خط بکشی.هرچند خیلی حیفه ولی...نمیدونم باید بیشتر راجع بهش فکر کنیمچشم

دیشب با بابا هشتاد درصد پاورپوینتمو ساختیم.فردا باید فرم ارزیابی داوری رو از داور بگیرم ببرم دانشگاه. همین روزا دفاعمه.الهی به خوبی خوشی تموم شه بره

چند روزی بود یه عفونت وحشتناک گرفته بودم که تا دم مرگ رفتم و اومدم چهارتا پنی سیلین قوی و کلی آنتی بیوتیک خوردم تا یه کم بهتر شدم

عکسم میخواستم برات بذارم ولی هربار میام مینویسم اینقدر خسته و کلافه میشم که میگم باشه دفعه بعد! تقصیر تو نیستا.این روزا خودم با خودم درگیرم یه کم.یک دلیلشم اینه که هربار میرم پستای چند ماهه قبلو نگاه میکنم میبینم عکسا پاک شده. انگیزم از بین میره...

حالا شاید دفعه های بعد!

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان آینده
12 بهمن 92 15:29
سلام.عشقتون پایدار. مامان آینده
دخملي تنها دليل زنده بودنم...(لي لي)
12 بهمن 92 17:14
عزيزم انشالله اين چند روز هم به سرعت سپري ميشن.....ايشالله اگه صلاح در اينه معاف شه همسرت تا خيالت راحت تر شه..... اميدوارم كارت بر وفق مرادت پيش بره...... دفاع از پايان نامه آت هم به أميد خدا خوب پيش ميره..... خودت بهتري خواهر..... انشالله هميشه شاد و سلامت باشين
مامان ریحان
12 بهمن 92 18:14
عشق نسترن و حسین تا این لحظه ، 7 سال و 1 روز و 2 ساعت و 45 دقیقه و 12 ثانیه سن دارد :. تبریک میگم ایشالا عاشقانه هاتون مستدام
سمیرا
13 بهمن 92 17:54
سلام نسترن جون. وقتی این پستت رو خوندم دیدم چقدر با هم همدردیم. همسر منم 1 اسفند عازم خدمت مقدس سربازی میشه!!وااای نمیدونم با این همه دلتنگی چطور باید طاقت بیارم. احساس کردم این روزا با هم همدردیم. این شد که از صبح نشستم و کل مطالبتو خوندم البته بجز مطالب رمزدارنقاط اشتراک زیادی با هم داشتیم. منم ورودی 85ام و تو ارشد با هسرم همکلاسی بودم و ... خوشحال میشم باهم در ارتباط باشیم. ایشالا که زندگی بر وفق مرادت باشه. بوووس
مامانی
پاسخ
سمیرای عزیز سلام.ممنونم و خوشحال که بهم سر زدی و ازینکه با من و زندگیم ارتباط برقرار کردی.متاسفانه هیچ آدرسی از خودت نذاشتی.امیدوارم همسرت به سلامت بره و بیاد و این ایام برات زود سپری بشه