عشق نسترن و حسینعشق نسترن و حسین، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

یک عاشقانه ی آرام...

این روزای مامان و بابا...

1390/6/7 20:50
نویسنده : مامانی
1,087 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز مامی.خوبی فدات شم؟niniweblog.com

ببخش دیر به دیر برات آپ میکنم اما قول میدم هربار که بیام کلی چیزای خوب برات بگم باشه؟

قربونش برم من...

چند روزی میشه که بابایی پیشمه.هوا به شکل عجیب و غریبی یهویی سرد شده و دو سه روزیه بارون میباره.دیشب از شدت سرما از خواب بیدار شدمniniweblog.comدیدم بابا جونی با خیال راحت در تراس رو باز گذاشته و با خیال راحت خوابیده و کم مونده خر و پف هم بکنه اصلا انگار نه انگار که هوای اتاق مثل فریزر سرد شده!حالا میدونه من چقدر سرماییم و نصف شبی یخ میکنما!!niniweblog.comباید بهش بگم بدجنس!

راستی امروز تولد مادر بزرگت بود.صبح زنگ زدیم و بهش تبریک گفتیم.ایشالا صد سال زنده باشه..دنیای زیباحالا اگه کلاسای فشرده من اجازه بدن و بتونم یه چند روزی وقت خالی پیدا کنم شاید هفته دیگه با بابایی یه سر بریم یزد پیششون.دلمون حسابی براشون تنگ شده..Smileyتا خدا چی بخواد و برناممون چجوری بشه..

این روزا هم توی فکر خرید یه ماشینیم.niniweblog.comخیلی لازم داریم و داریم شرایطو میچینیم تا اگه خدا بخواد صاحب یه ماشین برای خودمون بشیم.niniweblog.comایشالا...

مامی جون دیگه جونم برات بگه که دیروز به اتفاق بابایی رفتیم توی حیاط و به سفارش مادرجون یه کم برگ مو چیدیم برای دلمه.توی حیاط ٢تا پیشی ناز بودن که همین که مارو دیدن شروع کردن به میو میو کردن ما هم دلمون حسابی واسه زبون بسته ها سوخت.گفتیم حتما خیلی گرسنه ان که اینجوری دنبالمون راه افتادن واسه همینم من رفتم بالا و یه کم سوسیس آوردم و بابایی بهشون غذا داد.آخه من که عمرا نمیتونم بهشون دست بزنم یا حتی نزدیکشون شم.نمیدونم چرا میترسم دیگه دست خودم نیست..یکیشون خیلی ناز بود و همش رو زمین غلط میزد و خودشو واسه بابایی لوس میکرد گوشتو بیار:منم به اینکه بابایی نازش میکرد حسودی میکردمو میخواستم دمشو بکشم...حیف که بابایی اونجا بود ولی کلی واسش اینجوری کردمز(زبونتو ببر تو بچه مگه هرکاری من کردم شما هم باید بکنی؟!)

خلاصه خیلی خوب بود و کلی بهمون خوش گذشت.گاهی اوقات آدم میتونه از انجام یه کار ساده هم کلی لذت ببره عزیزم.راستی گفتم پیشی یاد هاپو افتادم.میدونی چیه مامانی؟بابایی قراره یه هاپو کوچولوی پشمالوی ناز بیاره نگه داره.niniweblog.comاما یه مشکلی هست!با اینکه من هاپو هارو دوست دارم اما به شدت ازشون میترسم جرئت ندارم حتی توی چشماشون نگاه کنم و از دو کیلومتریشونم در میرم.niniweblog.comبخاطر همین این موضوع فکرمو مشغول کرده آخه اگه بابایی سگ بگیره دیگه باید بیشتر از یه بچه بهش برسه و براش وقت بذارهMeemo Rabbit emoticon و در ضمن هرجا که میخواد بره ببردش و بیاردش.Meemo Rabbit emoticonو الالن توی این شرایطمون که بابا مدام از کرج به تهران و قزوین و ... رفت و آمد میکنه نگهداری ازش خیلی سخته.زولی خب بابا دوست داره دیگه و این برام خیلی مهمه.دلم میخواد دلش شاد باشه و اون چیزی رو که دوس داره داشته باشه.خدا بزرگه بالاخره یه جوری با سختیای نگهداریش کنار میاییم دیگه...

یه خبر دیگه اینکه قراره فردا با بابایی بریم قم.آخه بابا باید یه سری مدارکو از دانشگاه قبلیش بگیره و منم از این فرصت استفاده کردم و گفتم که منم همراهش میرم چون خیلی دلم میخواد برم زیارت.niniweblog.com

خلاصه هم فاله و هم تماشا.جای شما و همه دوستای گلم رو هم خالی میکنم.الانم میخوام برم پارچه چادری رو از مادرجون بگیرم و بدوزمش.آخه من چادر مشکی ندارم!حالا بلدم نیستم بدوزما اما یه کاریش میکنم فوقش کج و کوله میشه دیگه!!فکر کنم چادر سرم کنم این شکلی بشم!niniweblog.com

دیگه باید برم خیلی کار دارم.من و بابایی اندازه یه دنیا دوستت داریم گل قشنگم.

تا بعد.بوووووووووس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (15)

مامان شازده کوچولو
7 شهریور 90 21:54
سلام خانمی امیدوارم حسابی بهت خوش بگذره ، التماس دعا عزیزم
مامان قندعسل
7 شهریور 90 22:07
مامان علي
7 شهریور 90 23:27
سلام دوست جونم انشاالله هميشه در كنار هم خوش باشيد پيشاپيش فرا رسيدن عيد فطر رو تبريك ميگم
مامان ریحانه
8 شهریور 90 0:06
التماس دعا ایشالا بهتون خوش بگذره
مامان غليرضا
8 شهریور 90 3:55
سلام منم پيش پيش عيد رو بهتون تبريك ميگم
مامان پریا
8 شهریور 90 4:14
خوش بگذره ما رو فراموش نکن التماس دعا
مامان ریحانه
8 شهریور 90 12:04
سلام کم کم غروب ماه خدا ديده مي شود صد حيف ازين بساط که برچيده مي شود در اين بهار رحمت و غفران و مغفرت خوشبخت آنکسي ست که بخشيده مي شود
مبيناجان
8 شهریور 90 14:44
سلام نسترن جون خوشحالم كه ديگه از همسرت دلخور نيستي و ميونتون خوب شده. اميدوارم كه بهتون خوش بگذره . ماروهم فراموش نكنين. التماس دعا
مامان نسترن
8 شهریور 90 16:19
مامان مهربون عیدت مبارک.
الهام مامان رامیلا
8 شهریور 90 16:54
____________@@_@__@_____@ ___________@@@_____@@___@@@@@ __________@@@@______@@_@____@@ _________@@@@_______@@______@_@ _________@@@@_______@@______@_@ _________@@@@_______@_______@ _________@@@@@_____@_______@ __________@@@@@____@______@ ___________@@@@@@@______@ __@@@_________@@@@@_@ @@@@@@@________@@_____ _@@@@@@@_______@_____ __@@@@@@_______@@_____ ___@@_____@_____@_____ ____@______@____@_____@_@@ _______@@@@_@__@@_@_@@@@@ _____@@@@@@_@_@@__@@@@@@@ ____@@@@@@@__@@______@@@@@ ____@@@@@_____@_________@@@ ____@@_________@__________@ _____@_________@_____ _______________@_____ ____________@_@_____ سلام عزیزم عیدتون مبارک
سارا-سبا
8 شهریور 90 21:11
فرازهایی از دعای وداع امام سجاد(ع) با ماه رمضان: بدرود ای بزرگترین ماه خداوند و ای عید اولیای خدا بدرود ای ماه دست یافتن به آرزوها بدرود ای یاریگر ما که در برابر شیطان یاریمان دادی بدرود ای که هنوز فرا نرسیده از آمدنت شادمان بودیم و هنوز رخت برنبسته از رفتنت اندوهناک عيدتون مبارك سارا - سبا
مامان علي
8 شهریور 90 21:45
گلخنده شوال به ناهيد مبارك ابروي خوش ماه به خورشيد مبارك آمد خبر از عرش،وداع رمضان است عيد است به ياران خبر عيد مبارك
بابایی
9 شهریور 90 3:14
خب ما رفتیم قم و برگشتیم حسابی بهمون خوش گذشت یه ماشین هم خریدیم جزییات رو در پست بعد همسر باسلیقه ی من با ما باشید....
نانی
9 شهریور 90 10:42
عیدتون مبارک . ماشینتون هم مبارک
مامان پریسا
9 شهریور 90 11:28
سلام دوست عزیز عید شما مبارک. هر کجا هستی موفق باشی.