قبول شدم...............
سلاااااااااااااام عسلللللمممممم
قبول شدم مامی جون...ارشد قبووووول شدددممم.......هوراااااااا خدایا شکرتتتتتتت که اینقدر اتفاقای خوب برام مقدر کردی و دلمو شاد میکنی...
دیشب بابایی اومد کلاس دنبالم.وقتی برگشتیم خونه نتیجه ارشدمو گرفتیم یعنی بابایی گرفت من که اصلا دلشو نداشتم نگاه کنم.وای خدایا اصلا باورم نمیشد وقتی اسممو توی لیست قبول شده ها دیدم...نمیدونی چقدر بابایی خوشحال شده بود حتی بیشتر از خودم.قربونش برماشک توی چشماش حلقه زده بود وقتی خبر قبولیمو به مادر جونینا که رفتن شمال دادم همگی کلللللللی شادی کردن...مادر بزرگ و پدر بزرگتم خوشحال شدن خلاصه دیشب شب فوق العاده ای بود و به افتخارش من و بابایی جشن گرفتیم و شام رفتیم بیرون...
از همه دوستای گلم ممنونم که با دعاهاشون شرمندم کردن.
خدارو هزار بار شکر که نتیجه گرفتم...
همتونو دوس دارم.ایشالا همیشه دل همتون شاد باشه.بوووووووس