دعا یادت نره گلم!
سلام موش موشکم خوبی عزیز دلم؟
الان که دارم برات مینویسم بابا رفته کار مشتریشو انجام بده.من و پدر جون و مادر جون و داییت خونه هستیم.واااای فردا یه کنفرانس دارم اصلا هم حوصلشو ندارم البته خدارو شکر مطلب جمع کردم و تقریبا آماده ام.تاااازه قبل از رفتن بابا هم نشستم واسش کنفرانسمو ارائه دادم!٥شنبه هم ١سمینار دارم که باید براش پاور پوینت هم بسازم.البته بابایی باید کمکم کنه فکر نکنم تنهایی بتونم از پسش بربیام.پدرت هم فردا باید بره قزوین استاد راهنماشو ببینه و در مورد پایان نامش با هم بصحبتن.خدا کنه بتونه تا آخر تابستون دفاع کنه...
دیگه خبر اینکه همین الان ١مشتری اومد خونه رو دید.آخه مادرجونینا میخوان خونشون رو اجاره بدن.باید ببینیم چی پیش میاد.آقاهه که ظاهرا خونه رو پسندید.
دعا کن کارامون خوب پیش بره فرشته نازم.آخه خدا دعای فرشته هارو زود اجابت میکنه..
دوستت دارم.تا بعد مامی جون.