عشق نسترن و حسینعشق نسترن و حسین، تا این لحظه: 17 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره

یک عاشقانه ی آرام...

فندق مامان!

1391/3/14 21:11
نویسنده : مامانی
668 بازدید
اشتراک گذاری

سلام ماه من خوبی؟

Emoticon

میدونی دلم برای بودن و دیدنت لک زده؟دلم میخواست باشی و روی ماهتو ببینم.Emoticon

راستی از امروز تصمیم گرفتم تورو فندق صدا بزنم!!حالا چرا فندق رو نمیدونم فقط میدونم تنها چیزی که الان از تصور تو توی ذهنم تداعی میشه یه فندق خشگل و خوشمزست!!شایدم بخاطر اینه که بابایی به من میگه سنجاب!و به نظر من عزیز ترین چیز یه سنجاب فندقشه!!پس هروقت گفتم فندق بدون که منظورم شخص شخیص شماست!!Squirrel

و اما اندر احوالات این روزای مامانی و باباجونیت...

بابایی بالاخره بعد از چند وقت یه خونه مناسب توی کرج پیدا کرد و مستقر شد.یعنی به عبارتی از پیش ما رفت.البته میاد سر میزنه و میره.خب خدارو شکر این اولین کار مثبت.niniweblog.comاون موقعیت شغلی هم که برای بابایی پیش اومده بود موفقیت آمیز بود.در آمدش بد نیست حداقل یه سری از مخارج در میاد.تقریبا میشه گفت یه کار پاره وقت خوبه.بازم خدارو شکر از هیچی بهتره...niniweblog.com

دومین خبر خوش اینکه مامانی ترم اول فوق لیسانسو با نمرات خوب پاس کردم و وارد ترم ٢ شدم.niniweblog.comبابایی هم واحدهای درسیش تموم شد و فقط مونده پایان نامش که اونم به امید خدا تا شهریور ماه تموم میشه و دفاع میکنه.بعد از اون میمونه سربازیش که اونم با توکل به خدا تموم میشه و میره پی کارش..niniweblog.com

پدر جون هم دیروز دوره ٤شیمی درمانی رو به سلامتی پشت سر گذاشت.البته هنوز ٤دوره دیگه باقی مونده که اونم با دعاهای تو و همه دوستای گلم به خوبی پیش میره ایشالا...

و اما از اونطرف هم خبر اینکه خاله نرگس جون و عمو هادی اگه خدا بخواد ٢٦ اسفند ماه جشن عروسیشونو برگزار میکنن و زندگی مشترکشونو رسما با هم آغاز میکننFree Emoticon.الانم خاله نرگس جون رفته مشهد تا دنبال خونه بگردن و خرید جهیزیشو انجام بدن.انشالله که زندگی آروم و عاشقانه ای در انتظارشون باشه...Emoticon

احتمالا توی هفته ای که میاد یه سفر به یزد داریم.میریم تا به پدربزرگ و مادربزرگت سر بزنیم.

دیروز کامپیوترم خراب شده بود که باباجونی زحمت کشید و رو به راهش کرد.دست شما درد نکنه بابایی...niniweblog.com

دیگه خبر خاصی نیست فندق جون.این روزا بیشتر وقتم رو توی خونه و به استراحت میگذرونم آخه امتحانام تازه تموم شده.البته به جز کلاس رقصم که منو از خونه میکشه بیرون و البته حسابی سرحالم میکنه....niniweblog.comپریروز هم با بابایی رفتیم کتابخونه ملی و عضو شدیم آخه از این به بعد برای نوشتن پایان نامه خیلی باید بریم کتابخونه..ناهارم همونجا خوردیم.جای شما خالی...

خیلی خسته هستم.میرم کمی بخوابم.

دوستت دارم عزیزم.Emoticon

یه کهکشون بوس برای خوشمزه ترین فندق دنیا....ماچ

تا بعد.مامان نسترنEmoticon

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان پارساجون
13 بهمن 90 21:07
ایشالا زندگیت پر از عاشقانه آرام
مامان ایلیا
14 بهمن 90 17:00
انشاا... فرزندتون با اومدنش شادی و خنده هر چه بیشتر براتون هدیه بیاره خدا همه فرشته های آسمونی رو که با اومدنشون بوی بهشت رو برامون هدیه میارن حفظ کنه . از همین الان بهتون تبریک میگم حس مادر شدن واقعا زیبا و فراموش نشدنی است.
خاله ی امیرعلی
14 بهمن 90 21:52
سلام نسترن نازنین و گل خیلی دلم برات تنگ شده بود گلم و یکمم نگران گلم مهم نیست که بیای وبلاگ ما یا همین که اپ میکنی و میبینیم سلامتید و رو به راه یه عالمه خوشحال میشم باتون خوشحالم بخاطر رو به راه شدن کارای اقای همسری بابای مهربونتونم که بسلامتی دارن خوب میشن خیلی خوشحالم برای خاله نرگس هم ارزوی بهترینهارو دارم الهی که خوشبخت بشی مزاحم خوابت نمیشم گلم اگه خواب فندقی رو دیدی ببوس از طرف من
معصومه مامان سهند
15 بهمن 90 13:31
وای چقدر خوب نسترن جون، خوشحالم که اینقدر خبر خوش برامون داشتی، خوش بحالت که کلاس رقص میرییییییییییییییی من هم دوست دارم ولی تا بحال فرصتش رو پیدانکردمممم
سمانه مامان پارسا جون
16 بهمن 90 18:19
ایشاا... همیشه موفق و سربلند باشد در کنار فندوقتون
مامان پریسا
17 بهمن 90 0:29
تبریک میگم. تا چشم باز کنید شما هم رفتید سر خونه زندگی جدید.