فندق مامان!
سلام ماه من خوبی؟
میدونی دلم برای بودن و دیدنت لک زده؟دلم میخواست باشی و روی ماهتو ببینم.
راستی از امروز تصمیم گرفتم تورو فندق صدا بزنم!!حالا چرا فندق رو نمیدونم فقط میدونم تنها چیزی که الان از تصور تو توی ذهنم تداعی میشه یه فندق خشگل و خوشمزست!!شایدم بخاطر اینه که بابایی به من میگه سنجاب!و به نظر من عزیز ترین چیز یه سنجاب فندقشه!!پس هروقت گفتم فندق بدون که منظورم شخص شخیص شماست!!
و اما اندر احوالات این روزای مامانی و باباجونیت...
بابایی بالاخره بعد از چند وقت یه خونه مناسب توی کرج پیدا کرد و مستقر شد.یعنی به عبارتی از پیش ما رفت.البته میاد سر میزنه و میره.خب خدارو شکر این اولین کار مثبت.اون موقعیت شغلی هم که برای بابایی پیش اومده بود موفقیت آمیز بود.در آمدش بد نیست حداقل یه سری از مخارج در میاد.تقریبا میشه گفت یه کار پاره وقت خوبه.بازم خدارو شکر از هیچی بهتره...
دومین خبر خوش اینکه مامانی ترم اول فوق لیسانسو با نمرات خوب پاس کردم و وارد ترم ٢ شدم.بابایی هم واحدهای درسیش تموم شد و فقط مونده پایان نامش که اونم به امید خدا تا شهریور ماه تموم میشه و دفاع میکنه.بعد از اون میمونه سربازیش که اونم با توکل به خدا تموم میشه و میره پی کارش..
پدر جون هم دیروز دوره ٤شیمی درمانی رو به سلامتی پشت سر گذاشت.البته هنوز ٤دوره دیگه باقی مونده که اونم با دعاهای تو و همه دوستای گلم به خوبی پیش میره ایشالا...
و اما از اونطرف هم خبر اینکه خاله نرگس جون و عمو هادی اگه خدا بخواد ٢٦ اسفند ماه جشن عروسیشونو برگزار میکنن و زندگی مشترکشونو رسما با هم آغاز میکنن.الانم خاله نرگس جون رفته مشهد تا دنبال خونه بگردن و خرید جهیزیشو انجام بدن.انشالله که زندگی آروم و عاشقانه ای در انتظارشون باشه...
احتمالا توی هفته ای که میاد یه سفر به یزد داریم.میریم تا به پدربزرگ و مادربزرگت سر بزنیم.
دیروز کامپیوترم خراب شده بود که باباجونی زحمت کشید و رو به راهش کرد.دست شما درد نکنه بابایی...
دیگه خبر خاصی نیست فندق جون.این روزا بیشتر وقتم رو توی خونه و به استراحت میگذرونم آخه امتحانام تازه تموم شده.البته به جز کلاس رقصم که منو از خونه میکشه بیرون و البته حسابی سرحالم میکنه....پریروز هم با بابایی رفتیم کتابخونه ملی و عضو شدیم آخه از این به بعد برای نوشتن پایان نامه خیلی باید بریم کتابخونه..ناهارم همونجا خوردیم.جای شما خالی...
خیلی خسته هستم.میرم کمی بخوابم.
دوستت دارم عزیزم.
یه کهکشون بوس برای خوشمزه ترین فندق دنیا....
تا بعد.مامان نسترن