اگه بودی.......
سلام زندگی مامان و بابا
خیلی دلتنگتم عزیزم.خیلی دلم گرفته...
میدونی اگه بودی خیلی چیزا عوض میشد؟میدونی حضورت و وجودت چقققدر برای مامان و بابا دلگرمی بود؟میدونی اگه بودی وقتایی که دلم میگرفت تو رو توی آغوش میکشیدمو به چشمات زل میزدم و اونقدر عطرتنتو استشمام میکردم تا همه غم و غصه هامو یادم بره.دستای کوچیکتو میگرفتم توی دستام و با غرور با هم قدم میزدیم و حس میکردم همه دنیارو تو مشتم دارم...وقتای که پوشکتو عوض میکردم بوی پوشکت برام خوشبوترین عطر روی زمین بود.وقتایی که بابایی ناراحت بود یا دلش گرفته بود میرفتی پیشش و اونقدر از سر و کولش بالا میرفتی تا خنده رو به لباش بیاری و یه دل سیر باهات بازی کنه.وقتایی که تو از خریدن 1پفک اونقدر خوشحال میشدی که میپریدی تو بغلش اونوقت احساس میکرد خوشبخت ترین مرد روی کره زمینه.یا وقتایی که سر میز صبحانه 2تا لیوان بزرگ با 1فنجون کوچیک چای میریختم احساس میکردم قشنگ ترین خونواده دنیا رو دارم...
چقدر توی رویاهام روزی رو میبینم که داری اولین قدمو برداری و میخوری زمین.بغلت میکنم و میبوسمتو اونقدر به خودم فشارت میدم که هیچ قدرتی نتونه ازم جدات کنه...اگه بودی مرهمی میشدی روی تمام دردا و ناراحتی ها.میشدی دلیل خنده های من و بابایی.میشدی شادی بخش زندگی و وجودمون.دلم برای دیدنت،برای در آغوش کشیدنت پر میکشه عزیزم.اونقدر خوبی که هنوز نیومده شدی تکیه گاهم تا بتونم باهات درد دل کنم.تا بتونم وقتایی که پدرت به همراهی و همدلیم نیاز داره کنارش باشم و بهش امید بدم.همه هستی من،برای مامان و بابا خیلی دعا کن و از بهشت برامون آرامش و محبت بفرست.از خدا بخواه تا بتونیم هرچه زودتر ازدواج کنیم و دیگه مجبور نباشیم از هم دور باشیم.دیگه مجبور نباشم غصه های بابایی رو ببینم و درحالیکه دلم داره میترکه بهش دلداری بدم که همه چیز درست میشه،که همه چیز میگذره،که بالاخره تموم میشه...خسته ایم مامانی.خیلی خسته....ما توی این دنیا هیچ چیز جز در کنار هم بودنو نمیخوایم.یعنی این چیز زیادیه؟اما نمیدونم چرا دنیا حتی اینو هم ازمون دریغ میکنه...
میدونم که هنوز باید خیلی صبر کنم تا بتونم تور رو در کنارم داشته باشم اما صبر میکنم.من به همین حس بودنت قانعم..وقتی باهات حرف میزنم بهشتو حس میکنمو آرامشی رو در خودم احساس میکنم که هچوقت نداشتم.خدا رو به خاطر عشقی که نسبت به تو در وجودم قرار داده هزاران بار شکر میکنم و بدون که وقتی بیای زندگیمو به پات میریزم تا هیچوقت گل لبخند از لبای قشنگت دور نشه.. مامانو ببخش که این پستت رنگ غم به خودش گرفت اما مامانا هم گاهی احتیاج دارن با نی نیاشون درد دل کنن دیگه،آخه دل شما نی نی ها خییییلی بزرگه....ازت ممنونم که به حرفام گوش دادی.
راستی تولد گیسو جون دختر سمای گلم رو هم تبریک میگم بهش.ایشالا همیشه زیر سایه پدر و مادرش بزرگ بشه.
میبوسم روی ماهتو.دوستت دارم بهارم..