قرار عقد کنان
سلام نفسم.
برات خبر خوبی دارم.همه چیز خیلی خیلی یه دفعه ای اتفاق افتاد و قراره یکشنبه هفته دیگه،یعنی 5روز دیگه من و بابایی عقد کنیم....................
مراسم عقد توی خونه ما برگزار میشه و پیوند من و بابایی جشن گرفته میشه.جزییات و همه چیزا رو به صورت کامل بعدا سر فرصت برات مینویسم عزیزم.الان اونقدر کار دارم که نمیدونم به کدومش برسم!دیروز با مادرجون رفتم و لباس عقدمو خریدم.پدرت هم کت و شلوار و کراوات و کفششو خریده. الانم که دارم برات مینویسم منتظرم بابایی برسه تهران تا همراه پدرجون بریم دفتر ازدواج که گواهی بده بهمون و معرفیمون کنه به آزمایشگاه برای آزمایش خون و خرید حلقه و آینه شمعدون و بقیه کارا.وای مامی جون هنوز آرایشگاه پیدا نکردم..طفلک مادرجون که هنوز کلللللی کار داره و کلللی مهمون...برامون دعا کن فرشته من..خیلی دلهره دارم.خیلی نگرانم..
دوستت دارم امیدم.تا بعد
**************
دوستای مهربونم که همیشه همراهم بودین و هستین و با نظراتتون بهم قوت قلب میدین،شما هم برامون دعا کنید.از صمیمی قلبای مهربونتون.خیلی محتاج به دعاتون هستم.
دوستتون دارم و میام و میگم براتون که چی شد..
بدرود.